دختر گندمگون
دختر گندمگون

دختر گندمگون

توضیح کوتاه

راستش الان که بعد از این همه مدت اومدم نمیدونم  چطوری احساس خودمو بگم.فقط میگم من خوبم.

تو این مدت میتونم اینقدر سرم شلوغ بود که حتی وقت سر خاروندن هم نداشتم.چه برسه به اینکه بتونم بیام اینجا.کلی حرف برای گفتن دارم.زود زود میام و همرو براتون میگم.




++از بانوی ماه واقعا متشکرم که اینقدر به یادم بود و  برام پیغام میگذاشت.ممنونم ازت عزیزم.

نظرات 5 + ارسال نظر
خواهرشوهر چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 15:13

منم خوشحالم که تو برگشتى
حتما رمز به شما تعلق میگیره

مرسی عزیزم.هم به خاطر خوش آمد گویی هم به خاطر رمز.

خواهرشوهر چهارشنبه 7 اسفند 1392 ساعت 15:17

رمزُ برات میل کردم
خوب شد اینجا ننوشتم، عمومى شد

چه رمز باحالی.کلی خندیدم.

بانوی ماه شنبه 10 اسفند 1392 ساعت 06:48 http://mid-day-moon.blogsky.com

سلام عزیزم
خوشحالم که بعد از مدتها وبلاگت به روز شد. خیلی مراقب خودت باش.
منتظر پستت هات هستم دوست خوبم

ممنون عزیزم.تو هم خیلی مراقب خودت باش.

میفروش سه‌شنبه 13 اسفند 1392 ساعت 16:25

سلام
اینکه سرت شلوغ بود وقت سر خاروندن هم نداشتی قبول خب ببین این دوستانی که میان اینجا کدومشون معدلشون بالاست بیان سرتون رو بخارونند
برقرار باشید. به امید دیدار

ای بابا.این چه حرفیه.تمام دوستان اینجا معدلاشون بیسته، ولی من هیچ وقت همچین جسارتی نسبت بهشون نمیکنم.
راستی شما خودتون وبلاگ ندارین?

میفروش چهارشنبه 14 اسفند 1392 ساعت 14:16 http://meysara.persianblog.ir

سلام خوبید شما ؟
من وبلاگ دارم و از پیشگامان وبلاگ نویسی هسن ( جون عمه ام ) از فروردین 84 شروع کردم ولی یکی دوسالی هست نمی نویسم . اگه خواستی میتونی یه سری بزنی ، اینم بگم خیلی وقت گردگیری نکردم خاک و خوله . شب عید هم هست باید ببینم کی می تونم یه خونه تکونی بکنم .
برقرار باشید. به امید دیدار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد